منظور از بروج در قرآن چیست؟ فضیلت قرائت و خواص سوره بروج

ساخت وبلاگ

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com منظور از بروج در قرآن چیست؟ فضیلت قرائت و خواص سوره بروج را برای شما عزیزان قرار دادیم .

منظور از بروج در قرآن چیست؟ فضیلت قرائت و خواص سوره بروجمنظور از بروج در قرآن چیست؟ فضیلت قرائت و خواص سوره بروج

منظور از بروج در قرآن چیست؟ فضیلت قرائت و خواص سوره بروج,سوره های بروج,منظور از بروج در قرآن,خواص و فوائد خواندن سوره های بروج,آثار و برکات قرائت سوره بروج

منظور از بروج در قرآن , خداوند می فرماید: ما در آسمان – که عبارت از جهت بالاى زمین است-

برج ها و قصرها که همان منزل‏ هاى آفتاب و ماه است قرار دادیم.

منظور از «بروج» در قرآن چیست؟

« بروج » هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و ۲۲ آیه دارد.ظاهر معناى آیاتی که
در آنها کلمه «بروج» آمده، این است که خداوند می فرماید: ما در آسمان – که عبارت از
جهت بالاى زمین است- برج ها و قصرها که همان منزل‏ هاى آفتاب و ماه است قرار دادیم، و آن
را براى بینندگان به زینتى آراستیم، و آن زینت همانا نجوم و کواکب است.
این واژه هم در معنای قدیمی اش که همان بُرج و قلعه های محکم و محصور باشد، استعمال می شود

که در قرآن بکار برده شده است، و هم به بُرج های سر به فلک کشیده امروزی که در سراسر
دنیا با تزیینات خاص، خود نمایی می کنند، اطلاق می شود.
کلمه «بروج» جمع «بُرج»، به معناى بنای بلند و ظاهری است که در چهار کنج قلعه‏ ها می سازند و
بنیان آن را محکم مى‏ کنند تا بتوانند در آن برج ها با دشمن مقابله کنند و او
را برانند.

منظور از بروج در قرآن

اصل معناى این کلمه ظهور است و «التبرّج بالزینه» یعنى اظهار زینت.
همچنین به معناى هر چیز پیدا و ظاهر است، و اگر بیشتر در کاخ هاى زیبا استعمال مى شود، براى
این است که کاخ ها در نظر تماشا کنندگان و بینندگان ظاهر و هویدا است، و همین معنا منظور آیه
است؛ چون مى ‏فرماید: «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ » در آیه «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوج»،
سوگند به آسمانى یاد شده است که به وسیله برج ها (خورشید و ماه)، محفوظ مى ‏شود.
بنابر این، ظاهر معناى آیاتی که در آنها بروج آمده این مى ‏شود که: ما در آسمان – که عبارت
از جهت بالاى زمین است- برج ها و قصرها که همان منزل‏ هاى آفتاب و ماه است قرار دادیم، و
آن را براى بینندگان به زینتى آراستیم، و آن زینت همانا نجوم و کواکب است البتّه عدّه ای
از مفسّران «بُروج» را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا کرده‏اند.

منظور از بروج در قرآن

منظور از بروج در قرآن

آیه شریفه «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُرُوجٍ مُشَیَّدَه»،در واقع تمثیل است، و قرآن مى ‏خواهد مثالى
بیاورد براى چیزهایی که به وسیله آنها آدمى خود را از ناملایمات و خطرها حفظ مى ‏کند، و معنایش این
است که مرگ سرنوشتى است که هیچ کس از آن ایمن نیست، هر چند که برای فرار از آن به
محکم‏ ترین پناهگاه ها، پناهنده شود.
هیچ چیز حتى برج هاى محکم هم نمى‏ تواند جلوی مرگ را بگیرد؛ دلیلش نیز روشن است؛ زیرا مرگ بر
خلاف آنچه تصور مى ‏کنند از بیرون وجود انسان نفوذ نمى‏ کند، بلکه معمولاً از درون انسان سرچشمه مى ‏گیرد؛
چرا که استعدادهاى دستگاه هاى مختلف بدن خواه و ناخواه محدود است، و روزى به پایان مى ‏رسد، البته مرگ
هاى غیر طبیعى از بیرون به سراغ انسان مى‏ آیند، ولى مرگ طبیعى از درون، و لذا برج هاى محکم
و قلعه‏ هاى استوار نیز نمى‏ تواند اثرى روى آن داشته باشد.
درست است که قلعه ‏هاى محکم گاهى جلوی مرگ هاى غیر طبیعى را مى‏ گیرند، ولى بالآخره چند روز دیگر
مرگ طبیعى به سراغ آدمى خواهد آمد.

منظور از «بروج» در قرآن چیست؟

خلاصه این که این واژه هم در معنای قدیمی اش که همان بُرج و قلعه های محکم و محصور باشد،

استعمال می شود که در قرآن به کار برده شده است، و هم به بُرج های سر به فلک کشیده
امروزی که در سراسر دنیا با تزیینات خاص، خود نمایی می کنند، اطلاق می شود.

***********************************

فضیلت قرائت و خواص سوره بروج

هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.
/پاورقی 1. مجمع البیان، ج 10، ص 310./
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.
/پاورقی 2. ثواب الاعمال، ص 122./
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.
/پاورقی 3. بحارالانوار، ج 89، ص 321./

آثار و برکات تلاوت سوره بروج

1. برطرف کننده ترس و سختی از انسان
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.
/پاورقی 4. تفسیرالبرهان، ج 5، ص 621./

2. به راحتی کودک را از شیر جدا کنید
امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.
/پاورقی 5. تفسیرالبرهان، ج 5، ص 621./

3. برای رفع مسمومیت
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند.
/پاورقی 6. مکارم الاخلاق، ص365./

شأن نزول و محتوای سوره بروج

با توجه به این که این سوره از سوره های مکی است چنین به نظر می رسد که هدف اصلی تقویت روحیه مؤمنان در برابر دشمنان و تشویق آنان به پایمردی و استقامت است.
و در همین رابطه در این سوره داستان اصحاب اخدود را نقل می کند,همانها که خندقها کندند و آتشهای عظیمی در آن افروختند، و مؤمنان را تهدید به شکنجه با آتش کردند، گروهی را زنده زنده در آتش سوزاندند، اما آنها از ایمانشان باز نگشتند.
در قسمت دیگری از این سوره کافرانی را که مؤمنان را تحت فشار قرارمی دهند سخت مورد حمله قرار داده و آنها را به عذاب سوزان جهنم تهدید می کند، در حالی که مؤمنان را بشارت به باغهای پر نعمت بهشتی می دهد.
در مقطع بعد آنها را به گذشته تاریخ باز می گرداند، و داستان فرعون و ثمود واقوام زورمند را در برابر دیدگانشان مجسم می سازد، تا کفار مکه که نسبت به آنهاقدرت ناچیزی داشتند حساب خود را بکنند، و هم مایه تسلی خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان بوده باشد.
و در آخرین مقطع سوره اشاره به عظمت قرآن مجید و اهمیت فوق العاده این وحی الهی می کند، و سوره را با آن پایان می دهد.
نامگذاری این سوره به بروج به تناسب سوگندی است که در آیه نخستین آن آمده است.

داستان سوره بروج

روایاتی در داستان اصحاب اخدود در ذیل (قتل اصحاب الاخدود) و در تفسیر قمی در ذیل جمله (قتل اصحاب الاخدود) آمده که: علت نزول این آیه چنین بود، که (ذونواس)، مردم حبشه را برای جنگ با یمن به هیجان آورد، و او آخرین پادشاه از دودمان (حمیر) و از یهودیان بود، و به همین جهت همه مردم، دین او را گرفتند و یهودی شدند، او خود را یوسف نام نهاده بود و سالها سلطنت کرده بود تا در آخر شنید که در نجران بقایایی از مسیحیان باقی مانده اند که بر دین عیسی و حکم انجیلند، و بزرگ دینشان عبد اللّه بن بریا من است، اطرافیانش او را تحریک کردند که به سوی قوم نجران لشکر بکشد و آنان را به قبول دین یهود وادار سازد، ذونواس با لشکرش ‍حرکت کرده به نجران آمد و همه مسیحی مذهبان را جمع کرده پیشنهاد کرد تا به دین یهود درآیند، مردم نپذیرفتند، با آنان مجادله کرد و باز پیشنهاد خود را تکرار و مردم را به قبول آن تحریک نمود، و تا جایی که توانست بر این کار حرص ورزید، اما نپذیرفتند، حاضر شدند کشته بشوند ولی به دین یهود در نیایند، پس ذونواس برای از بین بردنشان گودالی پر از هیزم درست کرد، و آتشی عظیم بر افروخت، بعضی را زنده در آتش انداخت و بعضی را با شمشیر کشت و مثله کرد، یعنی بینی و انگشت و عورتشان و … را برید تا جایی که عدد کشتگان و سوختگان به بیست هزار نفر رسید، یک نفر از آنان به نام (دوش ذو ثعلبان) بر اسب تیزتکی سوار شد و گریخت، هر چه دنبالش رفتند نتوانستند او را بیابند، چون او راه رمل را پیش گرفت که افراد نا آشنا در آنجا گم می شوند، ذونواس با لشکر خود برگشت و همچنان به کشتن آن مردم پرداخت و آیه شریفه (قتل اصحاب الاخدود… العزیز الحمید) مربوط به این جریان است.
و در مجمع البیان است که سعید بن جبیر گفته: وقتی اهالی اسفندهان شکست خوردند، عمر بن خطاب گفت: اینان نه یهودند و نه نصرانی، و هیچ کتابی ندارند، بلکه مجوسیند. علی بن ابی طالب فرمود: بلی، اهل کتابند، چون کتابی داشته اند که از بین رفته.
و جریانش بدین قرار بوده که یکی از پادشاهان ایشان در حال مستی با دختر خود زنا کرد، و یا فرمود: با خواهر خود همینکه از مستی به خود آمد و فهمید که چه کرده، در فکر چاره بر آمد، دخترش (و یا خواهرش) گفت: اهل مملکت را جمع کن و به ایشان بگو که من معتقدم ازدواج با دختران جائز است، و دستور بده که ایشان نیز با دختران خود ازدواج کنند، و این کار را حلال بدانند، شاه مردم را گرد آورد، ولی مردم حاضر نشدند او را در این عمل پیروی کنند، ناگزیر برای آتش زدن آنان زمین را کند و گودالی – اخدودی – درست کرده، آن را پر از آتش ساخت، و به یک یک آنان پیشنهاد کرد سنت او را بپذیرند، هر کس امتناع ورزید در آن اخدود افکند، و هر کس پذیرفت رهایش کرد.
مؤلف: این معنا در الدر المنثور هم از عبد بن حمید از آن جناب روایت شده.
و از تفسیر عیاشی نقل می کنند که به سند خود از جابر از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: علی علیه السلام شخصی را نزد اسقف نجران فرستاد تا بپرسد اصحاب اخدود چه کسانی بودند، اسقف پاسخی فرستاد امام فرمود اینطور که او پنداشته نبوده، و به زودی من داستان اصحاب اخدود را برایتان می گویم.
خدای عزوجل مردی از اهل حبشه را به نبوت برگزید، مردم حبشه او را تکذیب کردند، پیامبرشان با کفار نبردی را آغاز کردند ولی یارانش همه کشته شدند، و خود و جمعی از اصحابش اسیر شدند، آنگاه برای کشتنش گودالی درست نموده، از آتش پر کردند، آنگاه مردم را جمع آورده گفتند هر کس بر دین ما است و دستور ما را گردن می نهد کنار برود، و هر کس بر دین این مردم است باید به پای خود (داخل) در آتش شود، اصحاب آن پیامبر برای رفتن در آتش از یکدیگر سبقت می گرفتند، تا نوبت به زنی رسید که کودکی یک ماهه در بغل داشت، همینکه خیز گرفت تا در آتش شود ترس از آتش و ترحم درباره کودک بر دلش مستولی شد، ولی کودک یک ماهه اش به زبان آمد که مادر مترس، من و خودت را در آتش بینداز، برای اینکه این مجاهدت در راه خدا، به خدا سوگند ناچیز است، زن خود و کودکش را در آتش افکند، و این یکی از کودکانی است که در کودکی به زبان آمده.
مؤلف: این معنا در الدر المنثور (نیز) از ابن مردویه از عبد اللّه بن نجی از آن جناب نقل شده.
و نیز الدر المنثور از ابن ابی حاتم از طریق عبد اللّه بن نجی از آن جناب نقل کرده که فرمود: پیامبر اصحاب اخدود، حبشی بود.
و نیز از ابن ابی حاتم و ابن منذر از طریق حسن از آن جناب روایت آورده که در تفسیر آیه اصحاب الاخدود فرمود: اهل حبشه بودند.
و بعید نیست از روایات وارده درباره اصحاب اخدود استفاده شود که داستان اصحاب اخدود یک داستان نبوده، بلکه وقایع متعددی بوده که یکی در حبشه و یکی در یمن و یکی در عجم اتفاق افتاده، و آیه شریفه می خواهد به همه داستانها اشاره کند.
و در این میان روایات دیگری نیز هست که از محل وقوع این داستان ساکت است.

دنیای جادوگری...
ما را در سایت دنیای جادوگری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jaduye-siaha بازدید : 443 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 21:19

خبرنامه